نوشته شده توسط : عسل
 

روزی چهار مرد و یک زن کاتولیک در  باری ، مشغول نوشیدن قهوه بودند.

 

 یکی از مردها گفت : من پسری دارم که کشیش است. هرجا که میرود مردم او را "پدر" خطاب میکنند.


مرد دوم گفت : من هم پسری دارم که اسقف است و وقتی جایی میرود مردم به او میگویند " سرورم"!


مرد سوم گفت " پسر من کاردینالاست و وقتی وارد جایی میشود مردم میگویند او را "عالیجناب" صدا میکنند.


مرد چهارم گفت  : پسر من پاپاست و وقتی جایی میرود او را "قدیس بزرگ" خطاب میکنند!


زن حاضر در جمع نگاهی به مردان کرد و گفت : من یک دختردارم. 178 سانت قدش است ، بسیار خوش هیکل ، دور کمرش 61، دور باسنش 92 سانت ، با موهای بلوند و چشمهای روشن .


 وقتی وارد جایی میشود همه میگویند : " خدای من ! "



:: بازدید از این مطلب : 358
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
تاریخ انتشار : | نظرات ()